فخرالدین ابراهیم بن همدانی، متخلص به عراقی، شاعر و عارف قرن هفتم هجری است که در یکی از روستاهای اطراف همدان و در خانواده ای اهل علم و ادب به دنیا آمد. عراقی در کودکی حافظ قرآن بود. در هفده سالگی، به هندوستان سفر کرد و به خانقاه«مولتان» وارد شد و به عنوان«قلندر» به جمع شاگردان «شیخ بهاءالدین زکریا» (رهبر قلندران هندوستان) پیوست. زکریا چهل روز به او مهلت داد تا عزلت پیشه کند و به مراقبت و تفکر بپردازد تا اگر در آزمایشها موفق شد، او را در جمع خود بپذیرند اما چند روز بعد باخبر شد که عراقی، به جای قرائت قرآن و سکوت و تفکر، به سرودن غزلی مشغول است که:
نخستین باده کانـدر جام کـردنـد زچشم مسـت ساقی وام کردند
چو با خود یافتند اهل طـرب را شراب بیخودی در جام کردند
به عـالـم هرکجـا درد دلـی بود بهـم کردند وعشقش نام کردند
چند روز بعد، مریدان همان اشعار را می شنیدند که در مجالس با ساز و ترانه خوانده می شد؛ بنابراین به نزد زکریا رفته او را از این واقعه آگاه ساختند. وی پرسید اکنون او چه می گوید: مریدان پاسخ دادند او به اینجا رسیده که می گوید:
چوخـود کردنـد رازخویشتن فاش عراقی را چرا بدنام کردند
وقتی شیخ بهاءالدین این غزل را شنید، عراقی را نزد خود فراخواند و«خرقه» خود را بر دوش او انداخت و دختر خود را نیز به عقد او درآورد.
عراقی پس از بیست و پنج سال هندوستان را به عزم مکه و مدینه ترک کرد و پس از حج به جانب روم شرقی رفت. در قونیه به خدمت مولانا رسید و مدتها در مجالس سماع وی حاضر شد. وی پس از سالها اقامت در روم جانب شام رفت تا سرانجام در هشتم ذیقعده سال ۶۸۸ هـ. ق در شهر دمشق درگذشت.
فخرالدين عراقی يکي از شاعران استاد ايرانی است که غزل عارفانه را بسيار لطيف و طرب انگيز و سوزناک سروده است و شعر او وجد و شور خاصی دارد و در منتها درجه زيبایی غزل عارفانه است.
آثار عراقی عبارتند از: لمعات٬ عشاق نامه٬ دیوان اشعار شامل قصاید، مقطعات، ترکیبات، ترجیعات، غزلیات، رباعیات.
|